سرد است!!!

ساخت وبلاگ

 سخت سردم شده

سرمای سبزجامه ی بهار

این نمی دانم چندمین بهاری ست که سر میکنم!!!

بی تو بودن را

وحشیانه در سینه حبس می کنم.

هضم گاه نفس هایی

که سرکشیده با واژه واژگان اسم تو؛‌

سخت سردم شده؛

بهاری پیداست

در من اما پاییزی پنهان!

سرما خورده ی سرسنگین سرمست سرشار ...

از تمام ناگفته هایی

که مرا در شعر می گویند

و تو را می پویند

و بهاری را می بویند ...

سرشارم از این ناگفته ها

تکثیر به تکثیر توأم ... افتاده از بام پاییز

در دام چند واژه ی مختصر

که هضم کرده ام در سینه،‌ تمام واژگان را

تا اسم تو را

هرگز فریاد نکنم بر لب های تب دارم.

دانم که شعرها توای

دانم که تمام من توای

دانم دانم دانم ...

دانم که سرمای این بهار

نفس هایی ست که با واژه های تو مرده اند. دانم!

دانم دانم دانم ... به این انتها.

18/12/91

03:18

قائمشهر 

حرف های عاشقانه...
ما را در سایت حرف های عاشقانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : جعفر بخشیان aheghane بازدید : 268 تاريخ : جمعه 18 اسفند 1391 ساعت: 6:56