ما به هم نفرین شدهایم
جدا جدا در کنار هم
تو به انتهای من رسیده
من هنوز در انکار تکرار هم
جاماندهایم از خود اما با همدیگریم
ما به هم نفرین شدهایم
دو جامانده در پیکار هم.
من باور ندارم این تکرار را
این تکرار دو علامت سؤال انکار هم.
ما به هم نفرین شدهایم
مثل این کوه ستبر و روبهرو
گاهی پندار یک استقامت
گاهی پیچش صدای هوهو
گاهی روییده در پای هم
گاهی آرد گشته از هیاهو
مثل دو صدا، گُمشده در هوا
تو به گوش صدای من
من به گوش صدای تو،
ما به هم نفرین شدهایم
در اشکهای چکیده از آرزو.
ما به هم نفرین شدهایم
در دو سوی پایان یک خیال
پرسهزن در دالان آرزوها
مردهایم در پایان این همه سؤال
ما به هم نفرین شدهایم
این را بفهم، بیخیال.
11/7/1391
15:21
قائمشهر
حرف های عاشقانه...
برچسب : نویسنده : جعفر بخشیان aheghane بازدید : 295